یکی از مصادیق جفای بزرگ ما شیعیان به امام زمان (روحی و ارواحنا لک الفداء ع)

ساخت وبلاگ

يكي ديگر از مصاديق اسلام انگليسي مي تواند اين باشد كه بعضي از ما شيعيان، شب  شهادت امام حسن عسكري (ع) را مراسم عزاداري مي گيريم تا ظهر فردايش و بعد از ظهرش را به جشن و شادي مي پردازيم و به امام زمان (ع) براي رسيدن به امامت تبريك و شاد باش گفته شيريني و شكلات و نقل و نبات پخش مي كنيم

آيا اين با عقل سليم پذيرفته هست وجود نازنيني  مانند امام زمان (ع)در روز شهادت پدر بزرگوارشان و بخاطر رسيدن امامت و رهبري جامعه به ايشان، شاد باشند يا درست وسط داغشان و عزاداريشان بيايند تبريكات افرادي را بپذيرند و شاد باش شان را پذيرا باشند و احيانا به شادي اين  دوستداران خودشان هم  عيدي بدهندو به رویشان تبسم کنند ؟

 

اگر مي پذيريم كه امام زمان (ع) مثل همه معصومين (سلام الله اجمعين) اوج عرفان و ادب و مهر و انسانيست و تشرع و وظيفه شناسي و عواطف  هستند چطور گمان داريم كه بايد روزي را كه ايشان عزادار امام عصر خويش و پدر بزرگوارشان و يكي از ستارگان يگانه و بي همتاي آسمان انسانيت هستند راضي به فكر كردن به شادي خود يا پيروان خود براي پوشيدن رداي رهبری امت اسلامي باشند؟

مگر امامت ايشان يك وظيفه  الهي و شرعي نيست كه از طرف پرودگار به جهات زنده نگهداشتن شعائر و قوانين و مقرات الهي و بر قراري حكومت اسلامي به ايشان تفويض گرديده ؟ پس اگز قرار است كسي شعائر و وظايف شرعي و ديني  و اجتماعي خود را انجام بدهند چطور مي توانند براي از دست دادن يكي از بزرگترين حجت خدا و پدر بزرگوارشان و رهبری امت اسلامي فقط براي اينكه مسئوليت اجتماعي بزرگي بر ذمه شان گذاشته شده به مردم اجازه شادي  كردن اين امام را  و بخودراضی  شدن به این فراموشی مصیبت بسیار زود هنگام  را كه پدري فوق العاده را ار دست داده اند بدهند ؟

چرا همان روز  و  اين شادي ؟ مگر نمی شود روزه های بعد و هفته بعد جشن برگزار کرد؟ 

چرا اين شادي را براي ايشان هم مي بينيم ؟(البته این جشن برای ما معنی دارد ولی برای حضرت ایشان که قطعا چنین معانی ندارد   بلکه مسئولیتی است بعهده ایشان و بعهده گرفتن مسئولیت اینچنینی معلوم نیست که  از نظر ایشان شادی و جشن لازم داشته باشد) 

یعنی براي به گردن گرفتن چنين مسئوليت بسيار عظيمي  شادند  آنقدر که مصیبتی به آن عضمتی را کنار نهاده اند؟

هیهات که چنین بیندیشیم و باور کنیم چون این بهتانی است نا دانسه و ناخواسته که توسط ما عوام الناس به معدن عاطفه و عقل و حقیقت و شخصیتی بدور از وقایع مجازی 

براي انجام وظيفه اي این چنین ، شخصيتي كه  خود را بنده تحت فرمان بدون چشمداشت و مطیع و عبد خاضع همه جوره  آن حاكم و صاحب همه نفوس و عالم خلقت  می داند چرا بايد خوشحالي كنند آنهم این زمان ؟آيا بايد خوشحال باشند يا بایدبا خشيت و تضرع به درگاه الهي از حضرتشان  مساعدت و توفيق بخواهند ؟

چرا ما هر روز و ساعت خرافات و طامات و اضافات بر اصل دین و مذهب می بندیم ؟

چرا برای توجیه روحیات تنوع طلب و فرّار از حقایق و منطق اجتماعی و انسانی، خودمان حتی به امام زمان مان توهین نموده و تهت بزنیم ؟

اصلا ما چرا چنین هستیم ؟

چرا ما روزي را كه بايد غمناك باشيم به شادي مي نشينيم و روز هايي را كه بايد با شادي بنشينيم نمي دانيم و حتي به سوگ و غمناكي مي گذرانيم؟

هرچند ايشان و همه معصومين (ع ، س) بزرگوارند و ازاين كم توجهي و سادگي و رفتار بيجا، ما را نفرين و عقوبت و اسخفاف  نمي كنند ولي آيا خودمان با اين عمل خود موجب استخفاف خود و راه خود و بينش خود نشده ايم و شناخت و احساسات خود را با هم اشتباه نگرفته ايم  و باعث تمسخر خودمان توسط دشمنان نمی شویم ؟آيا نبايد از اين غفلت خود را سرزنش نمائيم؟

و شاید اينطور مي پنداريم كه : نه مهم نیست دیگران چه می گویند چون این شادی لازم است و برگزاري جشن وسور و پخش شيريني لازمه استحكام عقيده ما و ابلاغ ارادت و بيعتي است كه بايدهرچه زودترعلني و تبليغاتي شود

 آنوقت آيا:

1-    نمي تواند اين ابراز ارادت و بيعت را قلبا با خود داشت و ذهنا به امام خود ابراز داشت (چون ايشان واقف به مكنونات وسرائرهستند) و در روز ديگر به اعلام  علني بيعت و شادي و ارادت خود پرداخت؟و در همان روز تا آخرش پا به پاي مولاو امام خود به عزاداري پرداخت و شريك غم دل سوزناك آن كانون مهر و عاطفه بود تا هم اينطوري ارادت همه جانبه خود را اعلام نمود و هم حرمتي بسيار عظيمي را نگهداشت ؟

2- اگر قبول كنيم كه بايد در شادي و غم ائمه و معصومين (سلام الله عليهم) زمان ووقت  را دقيقا  مد نظر قرار داد و بقيه ازمنه و ایام  را بيادشان و بدستورشان و با عشقشان در دل و دستورشان در سر، به زندگي و كار مشغول بود پس چرا اينقدر افراط  مي كنيم و تمام سال را اينطور وانمود مي كنيم كه بايد عزاداربود و مراسم گرفت و براي هر گوشه اي از  زندگي وحوادث معصومين (ع) فقط گريه كرد و زاري نمود و همگي در مسجد و حسينيه جمع شد و مراسم دستجمعي گرفت و كشور را بيشتر سال د ر عزا و سياه پوشي  و تعطیلی و نیمه تعطیل نگهداشت ؟

3-    آيا با اينطور عزاداري خود مان ،هم باعث بدبيني و زدگي و انزجار افراد خودي (بخصوص جوانان کم  تحمل) و غير خودي پژوهشگر متمايل گرايش به اسلام نخواهيم شد؟ چنانكه خيلي از جوانان ما كه طبع وجوديشان التزام به توازن در شيريني و تلخي و ترشي و شوري دارد قفقط شوري يا تلخي مذهب مارا درك كنند يا بهشان تزريق شود آيا از چنين وضعيتي رويگردان نخواهند شد؟

 آيا خود ائمه معصومين كه داغديدگان مصائب بي شمارناشی از  جاهليت و بي دينی مردم و حكام ظالم هم عصر خود بوده و عزيزان زيادي را از دست داد بودند به چنين روشي زنگي مي كردند كه مثلا در تمام اطراف زندگی  خود و درتمام لحظات سال را به عزادري و برگزاري مراسمات دستجمعي گريه براي عزيزانشان   همه را دعوت نموده وخودشان هم فقط به هیمن مسئله اهتمام نموده وهمه را  از بقیه امورزندگی  باز داشته یا مسامحه و کم کاری حادث کرده اند  ولي براي جشنها و سرورو  و ايام الله شاد جامعه ومردم  ،هيچ برنامه مفرح و مناسبی  نداشته باشند؟ يا اينكه روزها و زمان خاصي  از سال را به اين دو موضوع اختصاص مي دادند و بقيه  اوقات را اصراري در عزاري و شادي نمودن مردم نداشته و فقط به مردم توصيه مي نمودند که در هر كاري كه مي كنيد مجاز و مباح هستيد و فقط از هرچيزي كه گناه است بترسيد و دوري كنيد و از خدا بترسيد و شرم داشته باشيد ؟

آیا نشنيده ايم كه حضرت سكينه خاتون (س) ايامي از سال را چندين بار به مناسبتهاي  شاد جلسات مشاعره و خطبه خواني و ادبيات بر گزار مي نمودند و در وقتش هم به ذكر مصيبت و مناقب شهداي كربلا اهتمام مي نمودند ؟آيا ما بايد از ايشان هم داغ تر بوده و هم براي هر روز و هر حركت معصومين فقط از روش گريه و زاري و عزاداري استفاده نموده و ذكرشان و یادشان و راهشان  را فقط با مصيبت بخاطر بياورم و باعث شويم كه جوانان با خود بگویند اينهمه خوبي كه از معصوين نقل شده پس چرا اين بزرگان روحيه جواني و شادابي و شادي جواني ما  را اصلا در برنامه و دعوت خود ندارند؟

 

بزرگوارن عزیزان مسئولین  ،خوب است اعتدال را پيش بگيريم و همانطور كه از منكرات صوتي و بصري و لمسي و احساسي و عقلي ، همه خومان را نهي مي كنيم   ياد بياوريم كه آن چيزهايي كه لازمه زندگاني انسانهاست كه در طبيعتش شادی  و نشاط و طرب را خود واحد قهار و حكيم   ودوود  نهاده  و تعبیه کرده  ناديده نگيريم و حداقل براي ديگران  این نشاط و شادی را حرام نگردانيم ويا زهر مار نكنيم !!

چنانكه خداوند رحمان رحيم هم  زهر مار و هم  ترياك آفريده  و  هم شهد و انگبين و عسل  و هم  فلفل ،

كه هر دو يشان براي شفاي جان و جسم غير متعادل  انسانها لازم است  .

آیا غیر از این است

اعتدال اعتدال ، منطق منطق ،  دوری از خرافه و  سلیقه گستری شخصی

يعقوب آروند –رشت 25آبان 96

sarsabzeshomal - سرسبزشمال ...
ما را در سایت sarsabzeshomal - سرسبزشمال دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : esarsabzeshomal4 بازدید : 158 تاريخ : جمعه 24 اسفند 1397 ساعت: 8:06